خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و اندیشه: علی حاجیان ملکی، از فعالان اسبق دانشجویی مشهد که در دوران دانشجویی با مرحوم حاج حیدر رحیمپور ازغدی؛ از فعالان نهضت ملی شدن صنعت نفت و از بزرگان مبارزات انقلاب اسلامی در مشهد مرتبط بوده و در جلسات هفتگی در منزلش حضور پیدا میکرده است به همین بهانه گفتگویی را در حسینیه هنر قم با وی پیرامون شخصیت حاج حیدر رحیم پور ازغدی و فعالیتهای سیاسی وی برگزار کردیم.
مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید:
* آقای حاجیان ملکی در ابتدای این گفتگو کمی از چگونگی آشنایی خودتان با مرحوم حاج حیدر بگویید.
اولین آشنایی من با حاج حیدر، با مطالعه ماهنامه کتاب صبح (مهدی نصیری) بود که در آنجا مقالات انتقادی ای منتشر میکرد. بعدها برای اولین در سال ۱۳۷۸ به جلسات هفتگی حاج حیدر در منزل ایشان راه یافتم و این ارتباط تا مدت زیادی ادامه یافت.
در اکثر جلسات، حدود بیست نفر شرکت میکردند. عمدتاً هم دانشجویان و طلاب انقلابی بودند که بعداً هسته اولیه مجمع مطالبه مردمی مشهد را شکل دادند و بعدتر حتی در شکل دهی جنبش عدالتخواه دانشجویی تأثیرگذار بودند. حاج حیدر در جلسات به موضوعات مختلفی میپرداخت. از مسائل عقیدتی و اجتماعی و مبانی فکری دینی در جلسه گفته میشد تا مسائل سیاسی روز و حتی مسائل جهان اسلام. حتی یادم هست که یکی دو جلسه مفصل به نقد صداوسیمای آن دوره پرداخته بود.
حاج حیدر تلاش داشت مخاطبانش آگاه و فهمیده و البته زرنگ و هوشیار بار بیایند. در مسائل عقیدتی خیلی روی رابطه «عقل و نقل» و «سنت های اسلامی» تأکید میکرد.
کار اصلی و درآمد زندگی حاج حیدر از راه کشاورزی و دامداری بود و اطلاعات تحلیلی و بهروزی از وضعیت کشاورزی و دامداری کشور به مخاطبانش میداد. اینکه گاهی اوقات سیاستگذاریهای غلط، زندگی بخشی از کشاورزان را نابود میکند یا اینکه کشور را در آن زمینه خاص، واردکننده میکند و به تولید در آن عرصه لطمه میزند. او گذشته از این، مباحث کلان اقتصادی و کشاورزی را در قالب سلسله یادداشتها یا بیانیههایی در روزنامههای کشوری و استانی منتشر میکرد.
* در مشهد حاج حیدر چطور شناخته میشد؟
حاج حیدر در بین مسنترها به عنوان فعال سیاسی دوره نهضت ملی شدن صنعت نفت و در بین میانسال ها به عنوان دوست و همفکر دکتر شریعتی و آیت الله خامنهای و در بین جوانان و دانشجویان به عنوان پدر حسن آقای رحیم پور شناخته میشد.
به آثار استاد محمدرضا حکیمی و مجموعه الحیاه توصیه میکرد. حتی چند باری دیدم که به مخاطبانش کتاب داستان و رمان مانند کتاب «پر» را پیشنهاد میداد.او در فضای فرهنگی و سیاسی مشهد فردی شناخته شده بود. پدر شهید هم بود و همین باعث شده بود در بین خانوادههای شهدا هم شناخته شده باشد.
* ما مرحوم حاج حیدر را با نقدهای تند و تیزش میشناختیم که با هیچ کسی تعارف نداشت. شما مهمترین خصوصیت ایشان را چه میدانید؟
بله شاید همه حاج حیدر را به عنوان «نویسنده منتقد مشهدی» میشناختند. کسی که ملاحظه هیچ فرد و گروهی را نمیکند و با زبان انتقادی رُک و صریح خود آنان را به نقد و چالش میکشاند. حاج حیدر در بیان نظرات خیلی صریح و شجاع بود. آن قدر صریح و شجاع و بی پرده انتقاد میکرد که حتی در اوایل دهه هفتاد، منجر به بازداشت موقت او شد که بعدها با پیگیریهایی از تهران، آزاد میشود. یعنی هم منتقد مشهوری بود و هم فردی صریح و بی رودربایستی بود.
از طرفی حاج حیدر سعه صدر بالایی داشت و حرف جوانان و مخاطبانش را میشنید. عدالتخواهی و ظلم ستیزی و تواضع و مردمی بودن مهمترین ویژگیهای او بود. با اینکه از جهت مالی، وضع خوبی داشت و فهم اقتصادی داشت، ساده زیست بود و در قید و بند مادیات نبود. دست به خیر بود و اگر از دستش کمکی برمی آمد مضایقه نمیکرد. حتی برخی گروههای مطمئن حزب اللهی که جا و مکان و یا امکانات اولیه نداشتند، به آنها کمک مادی میکرد تا بتوانند کارها و برنامههایشان را پیگیری کنند.
حاج حیدر اهل کتاب و مطالعه بود. تحصیلات حوزوی داشت ولی تا سطوح عالی ادامه نداد. از بین اساتیدش هم خیلی از شیخ هاشم قزوینی تعریف و تمجید میکرد.
ایشان به مخاطبانش کتابهای فکری، سیاسی و معرفتی و حتی رمان هم معرفی میکرد. در دورهای که با ایشان مرتبط بودیم حاج حیدر در بین مسنترها به عنوان فعال سیاسی دوره نهضت ملی شدن صنعت نفت و در بین میانسال ها به عنوان دوست و همفکر دکتر شریعتی و آیت الله خامنهای و در بین جوانان و دانشجویان به عنوان پدر حسن آقای رحیم پور شناخته میشد.
به آثار استاد محمدرضا حکیمی و مجموعه الحیاه توصیه میکرد. حتی چند باری دیدم که به مخاطبانش کتاب داستان و رمان مانند کتاب «پر» را پیشنهاد میداد.
حاج حیدر به رعایت انصاف درباره شخصیتها و گروههای سیاسی و مذهبی توجه داشت. به دکتر شریعتی علاقه زیادی داشت و نگاهی مثبت به دکتر شریعتی داشت. منتقد افکار و اندیشههای دکتر سروش بود. با اینکه خط و مشی سیاسی مهندس بازرگان را قبول نداشت ولی او را یک مسلمان متدین میدانست. با اینکه خط مشی سیاسی اواخر حیات مرحوم حاجی عابدزاده مشهد را قبول نداشت، به او علاقه داشت و او را فردی مذهبی دلسوز میدانست. با اینکه ارتباطات خوبی با علما و روحانیون انقلابی داشت ولی دکتر مصدق را به عنوان شخصیت ملی قبول داشت. معتقد بود ما نباید درباره شخصیتها افراط و تفریط بکنیم. هم زحمات و خدمات اینها را ببینیم و هم اشتباهات و خطاهای آنها را بیان کنیم.
* درباره ارتباط حاج حیدر با مقام معظم رهبری بیشتر توضیح میدهید؟
حاج حیدر همیشه از رهبر انقلاب با عظمت و تمجید یاد میکرد و میگفت آقای خامنهای از همان دوره نوجوانی و جوانی اش، افکار باز و روشنی داشته است. میگفت فتواهای آیت الله خامنه ای، بهترین فتواهاست. حمایت از مقام معظم رهبری را وظیفه خودش میدانست.
حاج حیدر به خاطر تجربیات فراوان و شناخت نزدیک و بی واسطهاش از جریانات و اشخاص، پیش بینی خوبی هم داشت و حوادث و اتفاقات غالباً همان طوری واقع میشد که او پیش بینی کرده بود. برای نمونه یک بار قرار بود جلسات مناظرهای با دکتر سروش و کدیور در مشهد برگزار شود. برخی فعالان انقلاب مشهد معتقد بودند که باید جلوی حضور آنها را در مشهد بگیریم و خلاصه اینکه نگذاریم آنها به مشهد بیایند تا جلسه و نشست برگزار کنند. اختلاف در نحوه برخورد با این موضوع جدی شد و اما حاج حیدر گفت اینها مشهد نمی آیند. اینها فقط حرفش را میزنند. اینها در جاهایی که بدانند منتقدان جدی وجود دارد و با چالش جدی مواجه میشوند، اصلاً حضور پیدا نمیکنند و از قضا، همین اتفاق افتاد و علیرغم تبلیغات زیاد، اصلاً پا به مشهد نگذاشتند.
او در انتخابات فعال بود؛ چه در انتخابات مجلس و چه در انتخابات ریاست جمهوری. معمولاً هم چند نفر مصداقی را هم بیان میکرد. یادم هست در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۰ رسماً از دکتر احمد توکلی حمایت کرد و حتی یک ساختمان کوچک یا واحدی که مدتی بلااستفاده در اختیارش بود را در اختیار ستاد دکتر احمد توکلی قرار داد و شاگردان و مرتبطان ایشان در آن ستاد انتخاباتی فعالیت میکردند. در دوره اول انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ از آقای قالیباف حمایت کرد. معمولاً قالیباف را هم به نام حاج باقر یاد میکرد. در دیگر انتخاباتها هم فعال بود. در حد بیان ویژگیها باقی نمیماند و سعی میکرد به ذکر مصادیق هم روی بیاورد.
* تعاملشان با جناحهای سیاسی چطور بود؟
حاج حیدر با افراطیون هر دو جناح سیاسی کشور رابطه خوبی نداشت. مثلاً با چپیها و اصلاح طلبان افراطی اصلاً میانه نداشت. حتی به فردی که در آن مقطع زمانی جزو سران جریان اصلاح طلبی مشهد بود و از نزدیک میشناخت، رسماً میگفت این فرد از انگلستان و آمریکا پول میگیرد و بدون دریافت پول، کاری نمیکند. با راستیهای سنتی و مذهبیهای متحجر هم میانه نداشت. با افرادی که قبولشان نداشت، ارتباط نمیگرفت. در قید و بند گروهها و جریانها نبود. چهرهای فراحزبی و فراگروهی داشت. طرفدار جدی حقیقت و انقلاب و نظام و رهبری بود.
یک زمانی، یکی از کاندیدای شاخص انتخابات مشهد در شعار تبلیغاتی اش سه شعار جذاب و فریبنده داد که آن زمان حاج حیدر واکنش نشان داد و خبرش همه جا پیچید. مثلاً گفت من با آمریکا پدرکُشتگی و جنگ ندارم. اما حاج حیدر در جوابش گفت: ائمه ما همه توسط طاغوت زمان و آمریکای زمان خودشان به شهادت رسیدند. آمریکا را مصداق طاغوت زمانه حاضر میدانست.
* درباره تعاملشان با حسن رحیمپور هم اطلاع دارید؟
رابطه این دو، فراتر از رابطه پدر و فرزندی، رابطه استاد و شاگردی بود و حسن آقا خیلی به پدرش اعتقاد داشت و نهایت احترام را میگذاشت و همچون پدرش منتقد و رُک و صریح هست و دیگران نمیتوانستند جلوی حسن آقا، از پدرش انتقاد کنند. حاج حیدر هم خیلی به حسن آقا علاقه داشت و به وجود او افتخار میکرد.
نظر شما